مواد غذایی - ادویه‌ها

در اینجا نام‌های ادویه‌های مختلف را به انگلیسی یاد خواهید گرفت مانند "ماسالا"، "دارچین" و "زعفران".

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
مواد غذایی
allspice [اسم]
اجرا کردن

فلفل فرنگی

Ex: He sprinkled a pinch of allspice into the simmering pot of soup .

او یک نوک انگشت ادویه همه‌چیز را در قابلمه سوپی که آرام می‌جوشید پاشید.

anise [اسم]
اجرا کردن

بادیان رومی

Ex: Some traditional liqueurs , like ouzo and absinthe , are flavored with anise .

برخی از لیکورهای سنتی، مانند اوزو و ابسینت، با رازیانه طعم‌دار شده‌اند.

aniseed [اسم]
اجرا کردن

*بادیان رومی

Ex: I stirred a spoonful of ground aniseed into my hot chocolate .

یک قاشق چایخوری انیسون آسیاب شده را در شکلات داغم هم زدم.

اجرا کردن

*زیره سیاه

Ex: As I bit into the warm , freshly baked pretzel , the caraway seeds on top released their savory essence .

همانطور که به پرتزل گرم و تازه پخته شده گاز میزدم، دانه‌های زیره روی آن عطر و طعم خوشایند خود را آزاد کردند.

cardamom [اسم]
اجرا کردن

هل

Ex: He brewed a pot of fragrant cardamom tea , savoring its warm and aromatic flavors as he enjoyed a quiet moment of relaxation .

او یک قوری چای معطر با هل دم کرد، در حالی که از یک لحظه آرامش لذت می‌برد، طعم گرم و معطر آن را چشید.

اجرا کردن

*فلفل قرمز

Ex: My son dislikes the taste of cayenne pepper as he finds it too spicy .

پسر من طعم فلفل قرمز را دوست ندارد زیرا آن را خیلی تند می‌یابد.

اجرا کردن

*فلفل قرمز

Ex: He could n't handle the heat of the chili pepper and reached for a glass of water .

او نتوانست گرمای فلفل قرمز را تحمل کند و به دنبال یک لیوان آب رفت.

cinnamon [اسم]
اجرا کردن

دارچین

Ex: He enjoyed the aroma of freshly baked cinnamon bread coming from the oven.

او از عطر نان تازه پخته شده با دارچین که از فر می‌آمد لذت برد.

اجرا کردن

*بذر گشنیز

Ex: He harvested coriander seeds from his garden and stored them in a jar for future use .

او دانه‌های گشنیز را از باغش برداشت کرد و آن‌ها را در یک شیشه برای استفاده آینده ذخیره کرد.

dill seed [اسم]
اجرا کردن

بذر شوید

Ex: As a garnish , sprinkle a few dill seeds on top of your favorite salad for an added burst of flavor and texture .

به عنوان چاشنی، چند دانه شوید روی سالاد مورد علاقه خود بپاشید تا طعم و بافت اضافی داشته باشد.

fenugreek [اسم]
اجرا کردن

شنبلیله

Ex: He added a pinch of fenugreek to his curry , enhancing the aroma and flavor .

او یک نوک انگشت شنبلیله به کاری خود اضافه کرد، که عطر و طعم را افزایش داد.

fingerroot [اسم]
اجرا کردن

زنجبیل چینی

Ex: The dinner party was a success thanks to the special fingerroot sauce she prepared .

مهمانی شام به لطف سس ویژه fingerroot که او آماده کرده بود، موفقیت‌آمیز بود.

galangal [اسم]
اجرا کردن

*خسرودار

Ex: She used galangal as a natural remedy , brewing it with hot water to make a soothing herbal tea .

او از گلنگال به عنوان یک درمان طبیعی استفاده کرد، آن را با آب داغ دم کرد تا یک چای گیاهی آرام‌بخش درست کند.

ginger [اسم]
اجرا کردن

زنجبیل

Ex: She used ginger essential oil to create a relaxing atmosphere in her bedroom .

او از روغن ضروری زنجبیل برای ایجاد یک فضای آرامش‌بخش در اتاق خوابش استفاده کرد.

اجرا کردن

فلفل گینه

Ex: As the chef , you should consider incorporating grains of paradise into your signature dish .
اجرا کردن

میوه ارس

Ex: I enjoy brewing a cup of juniper berry tea to relax and unwind after a long day .

من از درست کردن یک فنجان چای توت عرعر لذت می‌برم تا بعد از یک روز طولانی آرامش پیدا کنم و استراحت کنم.

mace [اسم]
اجرا کردن

پوست جوز هندی

Ex: The chef carefully grated some mace over his grilled salmon .

آشپز با دقت مقداری پوسته جوز هندی را روی سالمون کبابی خود رنده کرد.

masala [اسم]
اجرا کردن

ماسالا (نوعی ادویه تند هندی)

Ex: He savored a bowl of piping hot masala soup , filled with vegetables , lentils , and aromatic spices .

او از یک کاسه سوپ داغ ماسالا لذت برد که پر از سبزیجات، عدس و ادویه‌های معطر بود.

nutmeg [اسم]
اجرا کردن

جوز هندی

Ex: He grated some fresh nutmeg over his hot chocolate for a warm and comforting aroma .

او مقداری جوز هندی تازه را روی شکلات داغ خود رنده کرد تا عطری گرم و آرامش‌بخش داشته باشد.

paprika [اسم]
اجرا کردن

پاپریکا (ادویه)

Ex: The aroma of paprika filled the air as it was sprinkled on the freshly baked bread .

عطر پاپریکا هوا را پر کرد در حالی که روی نان تازه پخته شده پاشیده می‌شد.

pepper [اسم]
اجرا کردن

فلفل

Ex:

آن‌ها آسیاب فلفل را سر میز شام چرخاندند.

poppy seed [اسم]
اجرا کردن

تخم خشخاش

Ex: As a health-conscious individual , he appreciated the nutritional benefits of incorporating poppy seeds into his meals .

به عنوان یک فرد سلامتی‌آگاه، او از مزایای تغذیه‌ای گنجاندن دانه‌های خشخاش در وعده‌های غذایی خود قدردانی کرد.

saffron [اسم]
اجرا کردن

زعفران

Ex: He likes to sprinkle a few strands of saffron into his cup of warm milk .

او دوست دارد چند رشته زعفران را در فنجان شیر گرم خود بپاشد.

star anise [اسم]
اجرا کردن

بادیان ختایی

Ex: He crushed a few star anise seeds and sprinkled them over his stir-fried vegetables .

او چند دانه بادیان را خرد کرد و روی سبزیجات سرخ شده اش پاشید.

sumac [اسم]
اجرا کردن

*سماق

Ex: I invited my friends over for a barbecue and surprised them with sumac-marinated kebabs.

من دوستانم را برای یک باربیکیو دعوت کردم و آنها را با کباب‌های مزه‌دار شده با سماق غافلگیر کردم.

turmeric [اسم]
اجرا کردن

زردچوبه

Ex:

زردچوبه یک ماده کلیدی در بسیاری از غذاهای خوشمزه است.

vanilla [اسم]
اجرا کردن

وانیل

Ex: Vanilla is one of the most popular flavors used in baking and dessert recipes worldwide .

وانیل یکی از محبوب ترین طعم هایی است که در دستور پخت شیرینی و دسر در سراسر جهان استفاده می شود.

wasabi [اسم]
اجرا کردن

واسابی

Ex: She dipped her sushi into the small bowl of wasabi .

او سوشی خود را در کاسه کوچک واسابی فرو برد.