واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - بی نظیری

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به منحصر به فرد بودن را که برای آزمون Academic IELTS ضروری است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
odd [صفت]
اجرا کردن

عجیب

Ex: The odd markings on the map led the hikers off the beaten path , into unknown territory .

نشانه‌های عجیب روی نقشه، کوهنوردان را از مسیر شناخته شده خارج کرد و به قلمروی ناشناخته برد.

strange [صفت]
اجرا کردن

عجیب

Ex: It 's strange to see the streets so empty during a busy time of day .

عجیب است که خیابان‌ها را در ساعت شلوغی اینقدر خالی ببینیم.

weird [صفت]
اجرا کردن

عجیب

Ex: The magician did a weird trick that I still ca n't figure out .

شعبده باز یک حقه عجیب انجام داد که من هنوز نمی‌توانم بفهمم.

unusual [صفت]
اجرا کردن

غیر معمول

Ex: His quiet behavior at the party was unusual .

رفتار آرام او در مهمانی غیرعادی بود.

different [صفت]
اجرا کردن

متفاوت

Ex: She used different colors to paint a vibrant and lively picture .

او از رنگ‌های مختلف برای نقاشی یک تصویر پرجنب‌وجوش و زنده استفاده کرد.

unnatural [صفت]
اجرا کردن

غیر طبیعی

Ex: Her bright purple hair seemed unnatural to her conservative parents .

موهای بنفش روشن او برای والدین محافظه‌کارش غیرطبیعی به نظر می‌رسید.

unfamiliar [صفت]
اجرا کردن

ناآشنا

Ex: He felt a sense of unease as he explored the unfamiliar surroundings of the abandoned house .

او هنگام کاوش در محیط ناآشنا خانهٔ متروکه احساس ناراحتی کرد.

singular [صفت]
اجرا کردن

خاص

Ex: The singular focus of the study was to determine the effects of the new medication .

تمرکز منحصر به فرد مطالعه تعیین اثرات داروی جدید بود.

only [صفت]
اجرا کردن

تنها

Ex: He was the only person in the room wearing a blue shirt , making him easy to spot in the crowd .

او تنها فرد در اتاق بود که پیراهن آبی پوشیده بود، که این باعث می‌شد در جمع به راحتی دیده شود.

original [صفت]
اجرا کردن

اولیه

Ex: The gardens have recently been restored to their original glory .

اخیراً باغ‌ها به شکوه اصلی خود بازگردانده شده‌اند.

special [صفت]
اجرا کردن

خاص

Ex: They decorated the room with balloons to make it look special .

آنها اتاق را با بادکنک‌ها تزئین کردند تا ویژه به نظر برسد.

abnormal [صفت]
اجرا کردن

غیرطبیعی

Ex: The abnormal behavior of the animal raised concerns among the researchers .

رفتار غیرعادی حیوان نگرانی‌هایی را در میان محققان ایجاد کرد.

unique [صفت]
اجرا کردن

منحصربه‌فرد

Ex: This artist has a unique perspective that makes her artwork stand out .

این هنرمند یک دیدگاه منحصر به فرد دارد که آثار هنری او را متمایز می‌کند.

exceptional [صفت]
اجرا کردن

استثنایی

Ex: She received an exceptional review for her work on the project .

او برای کارش در پروژه یک بررسی استثنایی دریافت کرد.

uncommon [صفت]
اجرا کردن

نادر

Ex: Seeing a shooting star in the city is uncommon due to light pollution .

دیدن یک شهاب سنگ در شهر به دلیل آلودگی نوری غیر معمول است.

irregular [صفت]
اجرا کردن

نامنظم

Ex: The irregular intervals between the train departures made it difficult for passengers to plan their trips .

فواصل نامنظم بین حرکت قطارها برنامه‌ریزی سفر را برای مسافران دشوار کرد.

ordinary [صفت]
اجرا کردن

معمولی

Ex: His taste in clothing was ordinary , preferring simple and casual attire .

سلیقه او در لباس معمولی بود، لباس‌های ساده و غیررسمی را ترجیح می‌داد.

regular [صفت]
اجرا کردن

منظم

Ex: The grocery store offers regular discounts on certain items to attract customers .

فروشگاه مواد غذایی تخفیف‌های منظم روی برخی از اقلام برای جذب مشتریان ارائه می‌دهد.

standard [صفت]
اجرا کردن

استاندارد

Ex: The standard attire for the event is business casual , so please dress accordingly .

پوشش استاندارد برای این رویداد business casual است، لطفاً متناسب با آن لباس بپوشید.

everyday [صفت]
اجرا کردن

معمول

Ex: They have everyday meetings to review progress and set goals .

آنها جلسات روزانه برای بررسی پیشرفت و تعیین اهداف دارند.

usual [صفت]
اجرا کردن

همیشگی

Ex: The usual hours of operation are from 9 AM to 5 PM .

ساعات کار معمول از 9 صبح تا 5 بعدازظهر است.

normal [صفت]
اجرا کردن

معمولی

Ex: It 's normal for children to experience some difficulty adjusting to a new school .

برای کودکان طبیعی است که در سازگاری با یک مدرسه جدید کمی مشکل داشته باشند.

average [صفت]
اجرا کردن

معمول

Ex: The restaurant served average food , nothing extraordinary but also nothing terrible .

رستوران غذای معمولی سرو می‌کرد، هیچ چیز خارق‌العاده‌ای نبود اما هیچ چیز وحشتناکی هم نبود.

familiar [صفت]
اجرا کردن

آشنا

Ex: The professor 's teaching style was familiar to the students who had taken his class before .

سبک تدریس استاد برای دانشجویانی که قبلاً در کلاس او شرکت کرده بودند آشنا بود.

general [صفت]
اجرا کردن

کلی

Ex: The new policy applies to the general public and aims to improve safety standards .

سیاست جدید برای عموم عمومی اعمال می‌شود و هدف آن بهبود استانداردهای ایمنی است.

common [صفت]
اجرا کردن

عادی

Ex: It was a common day at the office with no surprises .

این یک روز معمولی در دفتر بدون هیچ غافلگیری بود.

accepted [صفت]
اجرا کردن

منطقی

Ex:

این روش پس از یک سری آزمایش‌های موفق پذیرفته شد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی