واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - Significance

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به اهمیت را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
significant [صفت]
اجرا کردن

قابل توجه

Ex: The student 's research findings were significant enough to be published in a prestigious journal .

یافته‌های تحقیقاتی دانشجو به اندازه‌ای مهم بودند که در یک مجله معتبر منتشر شوند.

crucial [صفت]
اجرا کردن

حیاتی

Ex: Feedback from customers is crucial for improving product quality .

بازخورد مشتریان برای بهبود کیفیت محصول حیاتی است.

vital [صفت]
اجرا کردن

حیاتی

Ex: Adequate hydration is vital for maintaining overall health .

آبرسانی کافی برای حفظ سلامت کلی حیاتی است.

essential [صفت]
اجرا کردن

لازم

Ex: Communication is essential for building strong relationships .

ارتباط برای ساختن روابط قوی ضروری است.

main [صفت]
اجرا کردن

اصلی

Ex: In the debate , the main argument revolves around environmental sustainability .

در بحث، استدلال اصلی حول پایداری محیط زیست می‌چرخد.

fundamental [صفت]
اجرا کردن

اساسی

Ex: Understanding basic mathematics is fundamental to solving more complex problems .

درک ریاضیات پایه اساسی است برای حل مسائل پیچیده‌تر.

serious [صفت]
اجرا کردن

جدی

Ex: The doctor said the injury was serious and needed immediate surgery .

پزشک گفت که آسیب جدی بود و نیاز به عمل جراحی فوری داشت.

meaningful [صفت]
اجرا کردن

پرمعنی

Ex: His meaningful apology showed genuine remorse for his actions .

عذرخواهی معنادار او نشان‌دهنده پشیمانی واقعی از اعمالش بود.

important [صفت]
اجرا کردن

مهم

Ex: Conserving water is important for the sustainable use of natural resources .

صرفه‌جویی در آب برای استفاده پایدار از منابع طبیعی مهم است.

primary [صفت]
اجرا کردن

اصلی

Ex: The primary reason for his success is his unwavering dedication to his craft .

دلیل اصلی موفقیت او، وفاداری بی‌چون و چرای او به حرفه‌اش است.

central [صفت]
اجرا کردن

مهمترین

Ex: Trust is central to the success of any partnership or collaboration .

اعتماد برای موفقیت هرگونه مشارکت یا همکاری مرکزی است.

necessary [صفت]
اجرا کردن

ضروری

Ex: It is necessary to study for exams to achieve good grades .

ضروری است برای امتحانات درس بخوانید تا نمرات خوبی کسب کنید.

prominent [صفت]
اجرا کردن

برجسته

Ex: The painting displayed in the gallery was by a prominent artist of the 20th century .

نقاشی نمایش داده شده در گالری اثر یک هنرمند برجسته قرن بیستم بود.

highlight [اسم]
اجرا کردن

نقطه اوج

Ex: The fireworks display was the highlight of the festival .

نمایش آتش‌بازی برجسته‌ترین بخش جشنواره بود.

اجرا کردن

تأکید کردن

Ex: During the speech , the speaker used vocal modulation to underline the importance of the message .

در طول سخنرانی، گوینده از تعدیل صوتی برای تأکید بر اهمیت پیام استفاده کرد.

اجرا کردن

تأکید کردن

Ex: When explaining directions , I emphasized turning right at the main intersection .

هنگام توضیح جهت‌ها، من بر پیچیدن به راست در تقاطع اصلی تأکید کردم.

to stress [فعل]
اجرا کردن

تأکید کردن

Ex: In the safety briefing , the flight attendant stressed the importance of fastening seat belts during takeoff and landing .

در جلسه توجیهی ایمنی، مهماندار هواپیما بر اهمیت بستن کمربندهای ایمنی در هنگام برخاستن و فرود تاکید کرد.

trivial [صفت]
اجرا کردن

ناچیز

Ex: The meeting was delayed by trivial issues that could have been resolved quickly .

جلسه به دلیل مسائل بی‌اهمیت که می‌توانست به سرعت حل شود، به تأخیر افتاد.

اجرا کردن

غیر ضروری

Ex: In the revised edition , the author removed nonessential chapters to tighten the storyline .

در نسخه تجدید نظر شده، نویسنده فصل‌های غیرضروری را حذف کرد تا داستان را فشرده کند.

unessential [صفت]
اجرا کردن

غیر ضروری

Ex: The app has too many unessential features that clutter the menu .

برنامه ویژگی‌های غیرضروری زیادی دارد که منو را شلوغ می‌کند.

اجرا کردن

ناچیز

Ex: The feedback from the focus group was insignificant in shaping the final decision .

بازخورد گروه تمرکز در شکل‌گیری تصمیم نهایی ناچیز بود.

minor [صفت]
اجرا کردن

نسبتاً ناچیز

Ex: The issue was minor compared to the other challenges they faced .

مشکل در مقایسه با چالش‌های دیگری که با آن مواجه شدند جزئی بود.

اجرا کردن

عادی

Ex: The unremarkable design of the building blended in with its surroundings .

طراحی غیرقابل توجه ساختمان با محیط اطرافش ترکیب شده بود.

unimportant [صفت]
اجرا کردن

بی‌اهمیت

Ex: His unkind words were unimportant to her because she knew her worth .

کلمات ناخوشایند او برای او بی‌اهمیت بود زیرا او ارزش خود را می‌دانست.

secondary [صفت]
اجرا کردن

کم‌اهمیت تر

Ex: While education is crucial , developing social skills is often seen as secondary in importance .

در حالی که آموزش بسیار مهم است، توسعه مهارت‌های اجتماعی اغلب از نظر اهمیت ثانویه در نظر گرفته می‌شود.

noncrucial [صفت]
اجرا کردن

ناچیز

Ex: The document had noncrucial typos , but the main points were clear .

سند دارای اشتباهات تایپی غیر حیاتی بود، اما نکات اصلی واضح بودند.

nonserious [صفت]
اجرا کردن

بی‌اهمیت

Ex: The article was a nonserious take on celebrity gossip .

مقاله نگاهی غیرجدی به شایعات سلبریتی‌ها بود.

nonvital [صفت]
اجرا کردن

غیر ضروری

Ex: During the emergency , only nonvital staff were sent home .

در طول وضعیت اضطراری، فقط کارکنان غیرضروری به خانه فرستاده شدند.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی