باهوش
او یک نویسنده هوشمند با دیدگاهی منحصر به فرد است.
در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به هوش را که برای آزمون آکادمیک پایه آیلتس لازم است یاد خواهید گرفت.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
باهوش
او یک نویسنده هوشمند با دیدگاهی منحصر به فرد است.
باهوش
بچه باهوش همیشه تکالیفش را سریع تمام میکند.
ماهر
با مهارت ماهرانه، او ماشینهای قدیمی را به شکوه سابقشان بازمیگرداند.
خلاق
پسرعمویم بسیار خلاق است، او با آبرنگ نقاشیهای زیبایی میکشد.
عاقل
پیر خردمند خرد خود را با نسلهای جوانتر به اشتراک گذاشت، بینشهای ارزشمندی درباره زندگی ارائه داد.
باهوش
دانش آموز باهوش با استفاده از روشهای هوشمندانه یادآوری و تکنیکهای مطالعه در امتحان قبول شد.
ذهنی
چالشهای فکری رشد و توسعه شخصی را تشویق میکنند.
هشیار
او در جلسه دیروقت هوشیار ماند، مطمئن شد که هیچ خطایی نادیده گرفته نشود.
باهوش
کارآموز جوان باهوش به سرعت بر وظایف پیچیده محوله تسلط یافت.
کندذهن
تصمیمات احمقانه او اغلب به نتایج نامطلوب منجر شد، زیرا او نتوانست عواقب را در نظر بگیرد.
نادان
فاقد عمق فکری
او برنامه مسابقه را سرگرمکننده اما غیرفکری یافت.
نابخردانه
او بدون تحقیق در بازار، یک سرمایهگذاری بیدقت انجام داد.
احمق
یک نظر احمقانه در طول مصاحبه شغل را از او گرفت.
سادهلوح
او اغلب به دلیل سادهلوح بودن در تصمیمگیریهایش مورد انتقاد قرار میگرفت.
کندذهن
گاهی اوقات او نیاز به کمی فشار برای شروع دارد، او کمی کند است.
بیتدبیر
تصمیم احمقانه نادیده گرفتن نشانههای هشداردهنده بعدها مشکلات بزرگی ایجاد کرد.
بیدلیل
اعتراض به یک شورش بیمعنی تبدیل شد، بدون هدف یا جهت مشخص.
احمق
او احمقانه رفتار میکرد وقتی که عمداً کفشهای ناهماهنگ پوشید.
آگاه
دانشآموزان از آزمون پیشرو مطلع نبودند تا اینکه معلم به آنها یادآوری کرد.