واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - ثروت و موفقیت

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به ثروت و موفقیت را که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
successful [صفت]
اجرا کردن

موفق

Ex: Our school has a successful sports program .

مدرسه ما یک برنامه ورزشی موفق دارد.

winning [صفت]
اجرا کردن

پیروز

Ex:

او هنگام عبور از خط پایان، موجی از هیجان را احساس کرد، با این دانستن که دونده برنده است.

اجرا کردن

ماهر

Ex: He is an accomplished surgeon , renowned for his precision and skill in the operating room .

او یک جراح ماهر است که به دلیل دقت و مهارت خود در اتاق عمل معروف است.

wealthy [صفت]
اجرا کردن

ثروتمند

Ex: He became wealthy after his successful invention revolutionized the technology industry .

او پس از اینکه اختراع موفقش صنعت فناوری را متحول کرد، ثروتمند شد.

rich [صفت]
اجرا کردن

ثروتمند

Ex:

مرد ثروتمند یک خانه بزرگ و یک ماشین لوکس خرید.

prosperous [صفت]
اجرا کردن

موفق (از نظر مالی)

Ex: His prosperous career allowed him to retire early .

حرفه‌ی پررونق او به او اجازه داد تا زود بازنشسته شود.

victorious [صفت]
اجرا کردن

پیروز

Ex: The students felt victorious after completing their challenging exams with flying colors .

دانش‌آموزان پس از گذراندن موفقیت‌آمیز امتحانات چالش‌برانگیز خود احساس پیروزی کردند.

اجرا کردن

موفق

Ex: The high-achieving entrepreneur built a successful business empire from scratch .

کارآفرین پربازده یک امپراتوری تجاری موفق را از صفر ساخت.

well-off [صفت]
اجرا کردن

دارا

Ex: The pension plan ensured that retirees could live comfortably and remain well-off .

طرح بازنشستگی تضمین می‌کرد که بازنشسته‌ها بتوانند به راحتی زندگی کنند و مرفه بمانند.

well-to-do [صفت]
اجرا کردن

نسبتاً‌ ثروتمند

Ex: The well-to-do couple spent their retirement years cruising on their yacht in the Mediterranean .

زوج متمول سال‌های بازنشستگی خود را با قایق‌سواری در مدیترانه گذراندند.

اجرا کردن

برنده جایزه

Ex: The team celebrated their award-winning campaign with a big party .

تیم با یک مهمانی بزرگ از کمپین برنده جایزه خود تجلیل کرد.

to triumph [فعل]
اجرا کردن

پیروز شدن

Ex: Through dedication and perseverance , the scientist triumphed in making a groundbreaking discovery .

با فداکاری و پشتکار، دانشمند در ساخت یک کشف انقلابی پیروز شد.

to conquer [فعل]
اجرا کردن

به دست گرفتن

Ex: The viral video conquered social media , reaching millions of viewers worldwide .

ویدئوی ویروسی تسخیر کرد رسانه‌های اجتماعی را، به میلیون‌ها بیننده در سراسر جهان رسید.

اجرا کردن

به اتمام رساندن

Ex: By the end of the day , they had accomplished everything on their to-do list .

تا پایان روز، آنها همه چیز را در فهرست کارهایشان انجام داده بودند.

to fulfill [فعل]
اجرا کردن

محقق کردن

Ex:

سازمان مأموریت خود را با تحویل منابع به مناطق آسیب‌دیده از بلایا انجام داد.

to defeat [فعل]
اجرا کردن

شکست دادن

Ex: In the debate , she eloquently defeated her opponent with well-reasoned arguments .

در مناظره، او با استدلال‌های خوب، حریف خود را شکست داد.

to achieve [فعل]
اجرا کردن

رسیدن (به هدف)

Ex: The community worked together to achieve their goal of building a new playground for the children , overcoming financial and logistical obstacles .

جامعه برای دستیابی به هدف خود در ساخت یک زمین بازی جدید برای کودکان، با همکاری یکدیگر بر موانع مالی و لجستیکی غلبه کرد.

to succeed [فعل]
اجرا کردن

موفق شدن

Ex: With creativity and innovation , the team succeeded in developing a groundbreaking technology .
to excel [فعل]
اجرا کردن

برتر بودن

Ex:

لیندزی همیشه در هر کاری که به ذهنش می‌رسد عالی عمل کرده است.

to reach [فعل]
اجرا کردن

رسیدن (به هدف)

Ex: The jury was unable to reach a verdict .

هیئت منصفه نتوانست به یک حکم برسد.

to elevate [فعل]
اجرا کردن

ترفیع دادن

Ex: The promotion elevated her status within the company , giving her more responsibilities .

ترفیع ارتقا داد وضعیت او را در شرکت، به او مسئولیت‌های بیشتری داد.

to promote [فعل]
اجرا کردن

ترفیع گرفتن

Ex: They decided to promote her to team leader due to her leadership abilities .

آنها تصمیم گرفتند او را به دلیل توانایی‌های رهبری‌اش به رهبر تیم ترفیع دهند.

to improve [فعل]
اجرا کردن

بهبود بخشیدن

Ex: The new software update aims to improve the performance and user experience .

به‌روزرسانی نرم‌افزار جدید با هدف بهبود عملکرد و تجربه کاربری انجام شده است.

to progress [فعل]
اجرا کردن

پیشرفت کردن

Ex: The software application progressed through multiple updates .

نرم‌افزار کاربردی از طریق چندین به‌روزرسانی پیشرفت کرد.

lucky [صفت]
اجرا کردن

خوش‌شانس

Ex: We were lucky that the rain stopped just as the event started .

ما خوش‌شانس بودیم که باران دقیقاً وقتی رویداد شروع شد، قطع شد.

اجرا کردن

بی‌ثمر

Ex: The unproductive meeting wasted everyone 's time and did n't generate any new ideas .

جلسه بی‌حاصل وقت همه را تلف کرد و ایده‌ای جدید ایجاد نکرد.

talented [صفت]
اجرا کردن

بااستعداد

Ex: The talented writer crafts engaging stories that captivate readers from beginning to end .

نویسنده بااستعداد داستان‌های جذابی می‌سازد که خوانندگان را از ابتدا تا انتها مجذوب خود می‌کند.

celebrated [صفت]
اجرا کردن

مشهور

Ex: The celebrated athlete broke records and won medals at international competitions .

ورزشکار معروف رکوردها را شکست و در مسابقات بین‌المللی مدال کسب کرد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی