سطح فوق متوسط - خودت انجام بده و ابزارها

واژگان را برای صحبت درباره DIY، ابزارها و تعمیرات خانگی بیاموزید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح فوق متوسط
enlever [فعل]
اجرا کردن

برداشتن

Ex:

دستت را از دوچرخه‌ام بردار!

reboucher [فعل]
اجرا کردن

بستن (سوراخ...)

Ex:

ما چاه را پر کردیم چون خطرناک بود.

اجرا کردن

جعبه ابزار

Ex:

او در جعبه ابزار دنبال یک پیچ‌گوشتی می‌گردد.

enfoncer [فعل]
اجرا کردن

فرو کردن

Ex:

خیلی محکم فشار ندهید، ممکن است بشکند.

visser [فعل]
اجرا کردن

پیچ کردن

Ex:

او دستگیره در را پیچ کرد.

dévisser [فعل]
اجرا کردن

پیچ (چیزی را) باز کردن

Ex:

پیچ را باز کنید آهسته تا از آسیب دیدن رزوه‌ها جلوگیری شود.

le boulon [اسم]
اجرا کردن

پیچ

Ex:

من مهره این پیچ را گم کردم.

اجرا کردن

آچار فرانسه

Ex:

این آچار فرانسه دارای فک کشویی است.

serrer [فعل]
اجرا کردن

فشردن

Ex:

در سرازیری ترمزها را محکم بکشید.

percer [فعل]
اجرا کردن

سوراخ کردن

Ex:

این دریل می‌تواند فلز را سوراخ کند.

la cheville [اسم]
اجرا کردن

میخ

Ex:

این پین فلزی بسیار مقاوم است.

le vernis [اسم]
اجرا کردن

روغن جلا

Ex:

من ورنی مات را برای میزم ترجیح می‌دهم.

la peinture [اسم]
اجرا کردن

رنگ

Ex:

رنگ در یک ساعت خشک می‌شود.

le rouleau [اسم]
اجرا کردن

وردنه

Ex:

او غلتک را پس از اتمام نقاشی تمیز می‌کند.

scier [فعل]
اجرا کردن

اره کردن

Ex:

چوب‌برها تمام روز تنه‌های درخت را اره می‌کنند.

la planche [اسم]
اجرا کردن

تخته

Ex:

او تخته را قبل از رنگ‌آمیزی سنباده می‌زند.

la hache [اسم]
اجرا کردن

تبر

Ex:

او لبه تبر را تیز می‌کند.

la lime [اسم]
اجرا کردن

سوهان

Ex:

از سوهان برای گرد کردن گوشه‌ها استفاده کن.

اجرا کردن

کاغذ سنباده

Ex:

وقتی کاغذ سنباده مسدود می‌شود، آن را عوض کنید.

poncer [فعل]
اجرا کردن

سنباده زدن

Ex:

این ناحیه شکننده را به آرامی سنباده بزنید.

tordre [فعل]
اجرا کردن

پیچاندن

Ex:

آهنگر فلز را در حالت داغ می‌پیچاند.

l'escabeau [اسم]
اجرا کردن

چهارپایه

Ex:

پایه‌ی چوبی پایدارتر از پایه‌ی پلاستیکی است.

اجرا کردن

سیم آهنی

Ex:

ما از سیم آهنی برای ساخت یک سازه استفاده کردیم.

le ressort [اسم]
اجرا کردن

فنر

Ex:

یک فنر بیش از حد کشیده می‌تواند بشکند.

la rallonge [اسم]
اجرا کردن

سیم رابط

Ex:

ما یک سیم بلند 5 متری برای سایت ساخت‌وساز خریدیم.

l'ampoule [اسم]
اجرا کردن

لامپ

Ex:

لامپ در طول شب اتاق را روشن می‌کند.

اجرا کردن

کلید برق

Ex:

برق قطع می‌شود وقتی سوئیچ در موقعیت خاموش قرار دارد.

le joint [اسم]
اجرا کردن

واشر

Ex:

مکانیک مهر و موم‌های موتور را بررسی می‌کند.

سطح فوق متوسط
روابط اجتماعی و خانوادگی عشق و ازدواج جدایی و اختلاف شخصیت و منش
احساسات و عواطف مهارت‌ها و توانایی‌ها توضیحات فیزیکی مو و مدل مو
مد و استایل کیفیت و شدت نور و درخشش رنگ‌ها و سایه‌ها
خانه و مسکن مکان‌ها و جوها نظافت و نگهداری خودت انجام بده و ابزارها
مشکلات و تعمیرات در خانه اندازه‌گیری و ابعاد مقدار و نسبت‌ها ریاضیات و محاسبه
هندسه و اشکال اقدامات فیزیکی و حرکات وضعیت و حرکات بدن تناسب اندام و تمرین
ورزش و رقابت سفر و گردشگری حمل و نقل و ترافیک طبیعت و محیط زیست
باغبانی و کاشت گلها و گیاهان حیوانات و دامپروری آب و هوا و هوا
بوم‌شناسی و خطرات طبیعی آموزش و مطالعات علوم و پژوهش فناوری و دیجیتال
سلامتی، بیماری‌ها و آسیب‌ها مراقبت پزشکی ناتوانی و تحرک سلامت روان و اختلالات
تغذیه و مواد غذایی آشپزی و آماده‌سازی اعتیاد و وابستگی دین و معنویت
سیاست و شهروندی حقوق و عدالت کار و شرکت اقتصاد و تجارت
بانکداری و امور مالی جامعه و مسائل اجتماعی فلسفه و اخلاق Histoire
هنر و نقاشی رسانه و سمعی‌بصری صنایع دستی و آفرینش مواد و سنگ‌های قیمتی
ساخت و ساز و ساختمان ادبیات و خواندن داستان و فانتزی خرافات و قدرت‌ها
ادراک و احساسات دشواری‌ها و موانع خطر و جسارت علل و پیامدها
ترجیحات و بیزاری‌ها امید و ناامیدی تغییر و دگرگونی زمان و مدت
اندیشه و ذهن ارتباط و گفتمان