مهارت‌های واژگان SAT 4 - درس 20

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
مهارت‌های واژگان SAT 4
اجرا کردن

سر بریدن

Ex: The executioner efficiently decapitated the condemned prisoner with a single stroke .

جلاد به طور مؤثری محکوم را با یک ضربه سر برید.

اجرا کردن

کند شدن

Ex: The train started to decelerate as it neared the station .

قطار با نزدیک شدن به ایستگاه شروع به کاهش سرعت کرد.

to decipher [فعل]
اجرا کردن

به‌سختی خواندن (خط ناخوانا، متون قدیمی یا زبان‌های ناشناخته)

Ex: The mechanic tried to decipher the faded serial number on the engine .

مکانیک سعی کرد شماره سریال محو شده روی موتور را بخواند.

perennial [صفت]
اجرا کردن

جاودان

Ex: The novel 's themes of love and loss have a perennial relevance that resonates with readers .

موضوعات عشق و از دست دادن رمان یک ارتباط همیشگی دارد که با خوانندگان طنین انداز می‌شود.

اجرا کردن

جهان‌گردی

Ex: The novel describes the protagonist 's peregrination across Europe in search of meaning .

رمان سفر شخصیت اصلی را در سراسر اروپا در جستجوی معنا توصیف می‌کند.

shambolic [صفت]
اجرا کردن

آشفته

Ex: The house looked shambolic after the children had spent the entire afternoon playing inside .

خانه بعد از اینکه بچه‌ها تمام بعدازظهر را داخل آن بازی کردند به هم ریخته به نظر می‌رسید.

instant [صفت]
اجرا کردن

فوری

Ex:

پیام‌رسانی فوری امکان ارتباط سریع بین کاربران را فراهم می‌کند.

to instance [فعل]
اجرا کردن

مثال آوردن

Ex: She instanced a few personal experiences to help illustrate her point .

او مثال زد چند تجربه شخصی را برای کمک به نشان دادن نقطه نظرش.

apotheosis [اسم]
اجرا کردن

ارتقای انسان به مرتبه الهی

Ex: The apotheosis of the queen was seen as a sign of her divine right to rule .

تقدیس ملکه به عنوان نشانه‌ای از حق الهی او برای حکومت دیده می‌شد.

apothegm [اسم]
اجرا کردن

کلام کوتاه و آموزنده

Ex: She quoted an apothegm from a famous author to illustrate her point during the discussion .

او یک حکمت از یک نویسنده معروف نقل کرد تا نظر خود را در طول بحث روشن کند.

apothecary [اسم]
اجرا کردن

داروساز

Ex: Before modern pharmacies , an apothecary played a crucial role in healthcare , providing medicines and advice .

قبل از داروخانه‌های مدرن، یک عطاری نقش حیاتی در مراقبت‌های بهداشتی داشت، داروها و توصیه‌ها را ارائه می‌داد.

apogee [اسم]
اجرا کردن

اوج

Ex: The conference ’s keynote address was the apogee of the event , featuring the most anticipated speaker .

سخنرانی اصلی کنفرانس اوج رویداد بود، که شامل منتظرترین سخنران می‌شد.

apocryphal [صفت]
اجرا کردن

ساختگی

Ex:

کتاب شامل یک داستان جعلی بود که مورخان استدلال می‌کنند بر اساس وقایع واقعی نیست.

sanguine [صفت]
اجرا کردن

خوش‌بین

Ex: Even with the setbacks , he stayed sanguine about reaching his goals .

با وجود عقب‌افتادگی‌ها، او در مورد رسیدن به اهدافش خوشبین باقی ماند.

peremptory [صفت]
اجرا کردن

بی‌چون‌وچرا

Ex: Her peremptory tone during the meeting made it clear that no objections would be entertained .

تن قطعی او در جلسه به وضوح نشان داد که هیچ اعتراضی پذیرفته نخواهد شد.

اجرا کردن

خون‌سازی

Ex: Research in hematology often focuses on improving the process of sanguification to treat blood-related diseases .

تحقیقات در هماتولوژی اغلب بر بهبود فرآیند خونسازی برای درمان بیماری‌های مرتبط با خون متمرکز است.

shambles [اسم]
اجرا کردن

کشتارگاه

Ex: The smell of fresh meat lingered in the air around the shambles .

بوی گوشت تازه در هوای اطراف سلاخخانه پیچیده بود.

sanguinary [صفت]
اجرا کردن

خون‌خوار

Ex: The sanguinary warrior showed no hesitation in engaging in brutal combat .

جنگجوی خونخوار در درگیری با نبردی وحشیانه هیچ تردیدی نشان نداد.