واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - Marketing

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به بازاریابی را که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اجرا کردن

بازاریابی مستقیم

Ex: Social media platforms have become a powerful tool for direct marketing , enabling brands to target specific demographics with tailored advertisements .

پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی به ابزاری قدرتمند برای بازاریابی مستقیم تبدیل شده‌اند، که به برندها امکان می‌دهد با تبلیغات سفارشی‌سازی شده به جمعیت‌های خاصی هدف‌گیری کنند.

اجرا کردن

معرفی سریع

Ex: In her elevator pitch , she highlighted the unique selling points of her product , explaining how it solves a common problem in the market .

در معرفی کوتاه خود (elevator pitch)، او نقاط فروش منحصر به فرد محصولش را برجسته کرد و توضیح داد که چگونه یک مشکل رایج در بازار را حل می‌کند.

اجرا کردن

بازاریابی تلفنی

Ex:

سازمان غیرانتفاعی از تلهمارکتینگ برای ارتباط با اهداکنندگان و جمع‌آوری کمک‌های مالی برای رویداد خیریه آینده خود استفاده کرد.

اجرا کردن

بازاریابی همه‌گیر

Ex: A successful viral marketing strategy can significantly increase a company 's online presence and drive traffic to its website within a short period .

یک استراتژی موفق بازاریابی ویروسی می‌تواند به طور قابل توجهی حضور آنلاین یک شرکت را افزایش دهد و در مدت کوتاهی ترافیک را به وبسایت آن هدایت کند.

want ad [اسم]
اجرا کردن

نیازمندی‌ها

Ex: The community center posted a want ad for volunteers to help with upcoming events and programs .

مرکز جامعه یک آگهی برای داوطلبان برای کمک به رویدادها و برنامه‌های آینده منتشر کرد.

concern [اسم]
اجرا کردن

شرکت تجاری یا صنعتی

Ex: The technology concern recently launched a groundbreaking product , garnering attention and admiration within the industry .

شرکت فناوری اخیراً یک محصول انقلابی را راه‌اندازی کرده است که توجه و تحسین در صنعت را به خود جلب کرده است.

advertorial [اسم]
اجرا کردن

رپرتاژ آگهی

Ex: The advertorial on healthy eating included tips and recipes , while also promoting a new line of organic food products .

مقاله تبلیغاتی درباره تغذیه سالم شامل نکات و دستورالعمل‌ها بود، در حالی که یک خط جدید از محصولات غذایی ارگانیک را نیز تبلیغ می‌کرد.

banner ad [اسم]
اجرا کردن

تبلیغات اینترنتی (در بالا و گوشه صفحه)

Ex: The banner ad for the new movie appeared on entertainment websites , generating buzz and attracting moviegoers .

تبلیغ بنر برای فیلم جدید در وبسایت‌های سرگرمی ظاهر شد، هیاهو ایجاد کرد و تماشاگران را جذب کرد.

gimmick [اسم]
اجرا کردن

ترفند تبلیغاتی

Ex: The politician 's campaign relied heavily on a catchy slogan as a gimmick to grab voters ' attention .

کمپین سیاستمدار به شدت بر روی یک شعار جذاب به عنوان یک حقه برای جلب توجه رای‌دهندگان تکیه داشت.

junk mail [اسم]
اجرا کردن

ایمیل ناخواسته

Ex: She set up filters to automatically delete junk mail from her email account .

او فیلترهایی را تنظیم کرد تا ایمیل‌های ناخواسته را به طور خودکار از حساب ایمیلش حذف کند.

mailshot [اسم]
اجرا کردن

پیام تبلیغاتی ارسالی به تعداد زیادی از افراد از طریق پست

infomercial [اسم]
اجرا کردن

برنامه‌ی تلویزیونی تبلیغاتی

Ex: Infomercials typically last longer than regular commercials , providing detailed information and demonstrations to persuade viewers to buy the product .

تبلیغات تجاری اطلاعاتی معمولاً طولانی‌تر از تبلیغات معمولی هستند و با ارائه اطلاعات دقیق و نمایش‌ها، بینندگان را به خرید محصول ترغیب می‌کنند.

اجرا کردن

تبلیغ نامحسوس

Ex: Video games often use product placement by incorporating real-world brands into the game 's environment , such as billboards and in-game items .

بازی‌های ویدیویی اغلب از جایگذاری محصول استفاده می‌کنند با گنجاندن برندهای دنیای واقعی در محیط بازی، مانند بیلبوردها و آیتم‌های درون بازی.

اجرا کردن

فروش هرمی

Ex: Participants in pyramid selling schemes often lose money because the structure collapses when recruitment slows down , leaving those at the bottom with no returns .

شرکت‌کنندگان در طرح‌های فروش هرمی اغلب پول از دست می‌دهند زیرا ساختار زمانی که استخدام کند می‌شود فرو می‌ریزد و کسانی که در پایین هستند را بدون بازدهی رها می‌کند.

affiliate [اسم]
اجرا کردن

وابسته

Ex: The online retailer expanded its product range by partnering with various affiliates , broadening its market reach .

خرده‌فروش آنلاین با همکاری با وابسته‌های مختلف، دامنه محصولات خود را گسترش داد و دامنه بازار خود را افزایش داد.

niche [اسم]
اجرا کردن

نیچ

Ex: By offering luxury pet accessories , the brand carved out a niche in the pet market .

با ارائه لوازم جانبی لوکس برای حیوانات خانگی، این برند یک نیچ در بازار حیوانات خانگی ایجاد کرد.

classified [اسم]
اجرا کردن

آگهی کوتاه

Ex:

تابلوی اعلانات جامعه یک آگهی را نمایش می‌داد که به دنبال یک معلم برای دروس دبستان بود.

اجرا کردن

سازمان تجارت جهانی

Ex:

اعضای سازمان تجارت جهانی متعهد می‌شوند که هرگونه تغییر در سیاست‌های تجاری خود را به سازمان اطلاع دهند تا شفافیت و انطباق تضمین شود.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت