واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - صفات تندخو

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به ویژگی های کوتاه مزاج را یاد خواهید گرفت که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
resentful [صفت]
اجرا کردن

آزرده

Ex: The employees became resentful when they were passed over for promotions .

کارمندان زمانی که برای ارتقا نادیده گرفته شدند، ناراحت شدند.

impulsive [صفت]
اجرا کردن

ناگهانی

Ex: Mike 's impulsive reaction to the news resulted in a heated argument with his friends .

واکنش تکانشی مایک به خبر منجر به یک بحث داغ با دوستانش شد.

harsh [صفت]
اجرا کردن

خشن

Ex: She regretted her harsh words during the argument , realizing they had crossed a line .

او از کلمات تند خود در طول بحث پشیمان شد، متوجه شد که آنها از خط عبور کرده‌اند.

irritable [صفت]
اجرا کردن

تندمزاج

Ex: He becomes irritable when he has n't had enough sleep .
grumpy [صفت]
اجرا کردن

بدخلق

Ex: Jenny was feeling grumpy because she had n't slept well the night before .

جنی احساس بدخلقی می‌کرد چون شب قبل خوب نخوابیده بود.

vindictive [صفت]
اجرا کردن

مایل به آسیب رساندن به دیگران بودن

Ex: The vindictive student sabotaged his classmate 's project out of jealousy .

دانش آموز کینه‌توز از روی حسادت پروژه همکلاسی خود را خراب کرد.

spiteful [صفت]
اجرا کردن

کینه‌توز

Ex: Susan gave a spiteful glare to her friend who won the contest instead of her .

سوزان به دوستش که به جای او در مسابقه برنده شده بود، نگاهی کینه‌توزانه انداخت.

volatile [صفت]
اجرا کردن

بی‌ثبات

Ex: Their relationship was volatile , with frequent arguments .

رابطه آنها ناپایدار بود، با بحث‌های مکرر.

اجرا کردن

دمدمی‌مزاج

Ex: Despite his temperamental outbursts , he had a kind heart and meant well .

علیرغم طغیان‌های خلقی او، قلب مهربانی داشت و نیت خوبی داشت.

insolent [صفت]
اجرا کردن

بی‌ادب

Ex: The teenager 's insolent remarks to his parents resulted in a heated argument .

اظهارات بی‌ادبانه نوجوان به والدینش منجر به یک بحث داغ شد.

fiery [صفت]
اجرا کردن

شدید

Ex: Even in the face of challenges , Sarah tackled each obstacle with a fiery spirit .

حتی در مواجهه با چالش‌ها، سارا هر مانعی را با روحیه‌ای آتشین پشت سر گذاشت.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی