ورزش - Volleyball

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ورزش
اجرا کردن

والیبال نشسته

Ex: They practice sitting volleyball twice a week at the local community center .

آنها دو بار در هفته در مرکز جامعه محلی والیبال نشسته تمرین می‌کنند.

bump pass [اسم]
اجرا کردن

پاس ساعد

Ex: Practice your bump pass until it becomes second nature .

پاس ساعد را تمرین کنید تا به طبیعت دوم تبدیل شود.

اجرا کردن

خطای حمله

Ex: We lost the game due to a series of attack errors in the final set .

بخاطر یک سری خطاهای حمله در ست پایانی بازی را باختیم.

back set [اسم]
اجرا کردن

ست عقب

Ex: The coach emphasized the importance of timing in a back set .

مربی بر اهمیت زمان‌بندی در یک back set تأکید کرد.

set [اسم]
اجرا کردن

ست

Ex: They lost the set after a long rally .

آنها پس از یک رالی طولانی ست را باختند.

set [اسم]
اجرا کردن

پاس

Ex: They scored the winning point with a quick set .

آن‌ها با یک ست سریع امتیاز برنده را به دست آوردند.

dump [اسم]
اجرا کردن

یک ضربه فریبنده

Ex: The setter 's dump added variety to their attacks .

ضربه ستر تنوعی به حملات آنها اضافه کرد.

اجرا کردن

بلوکینگ نوسانی

Ex: The coach emphasized the importance of timing in swing blocking .

مربی بر اهمیت زمان‌بندی در بلوکینگ نوسانی تأکید کرد.

dig [اسم]
اجرا کردن

نوعی مهارت دفاعی در والیبال

Ex: He dove for the ball and made an impressive dig .

او برای توپ شیرجه زد و یک دیگ впе‌ره‌نده انجام داد.

free ball [اسم]
اجرا کردن

توپ آزاد

Ex: A well-placed free ball can disrupt the opponent 's rhythm .

یک توپ آزاد به خوبی قرار داده شده می‌تواند ریتم حریف را به هم بزند.

cut shot [اسم]
اجرا کردن

ضربه بریده

Ex: They practiced their cut shots during drills .

آنها ضربه‌های برشی خود را در طول تمرینات تمرین کردند.

joust [اسم]
اجرا کردن

دوئل در تور

Ex: The referee called a foul during the intense joust .

داور در طول جاست شدید یک خطا اعلام کرد.

overpass [اسم]
اجرا کردن

پاس بیش از حد

Ex: Our team lost the point because of a costly overpass .

تیم ما به دلیل یک اورپاس پرهزینه امتیاز را از دست داد.

اجرا کردن

تماس دوگانه

Ex: The coach stressed clean passes to prevent double contact errors .

مربی بر پاس‌های تمیز تأکید کرد تا از خطاهای تماس دوگانه جلوگیری شود.

اجرا کردن

دفاع چرخشی

Ex: Rotation defense requires quick reactions to anticipate the opponent 's attacks .

دفاع چرخشی به واکنش‌های سریع برای پیش‌بینی حملات حریف نیاز دارد.

to spike [فعل]
اجرا کردن

اسپایک کردن

Ex: The opponent will try to block the ball when the hitter spikes it .

حریف سعی می‌کند توپ را هنگامی که زننده ضربه محکم می‌زند، مسدود کند.

spike [اسم]
اجرا کردن

ضربه محکم

Ex: His spike was too strong for the opponents to return .

ضربه او آنقدر قوی بود که حریفان نتوانستند آن را برگردانند.

ورزش
اصطلاحات عمومی در ورزش زمین‌ها و مناطق ورزشی موسسات ورزشی ورزشکاران حرفه‌ای
کارکنان و پرسنل مسابقات ورزشی رویدادهای ورزشی دستاوردها و نتایج ورزشی
عنوان‌ها در ورزش انواع ورزش‌ها ورزش‌های تیمی اصطلاحات در ورزش‌های تیمی
موقعیت‌ها در ورزش‌های تیمی نقش بازیکنان در ورزش‌های تیمی بازیکنان تهاجمی در ورزش‌های تیمی بازیکنان دفاعی در ورزش‌های تیمی
Soccer American Football Rugby Basketball
Volleyball Baseball Cricket Lacrosse
Golf Bowling ورزش‌های راکتی Tennis
Athletics Running ورزش های رزمی ورزشکاران رزمی
Boxing تیراندازی با کمان و تیراندازی ورزش های زمستانی Skiing
Hockey ورزش‌های آبی Surfing Scuba Diving
Swimming ورزش‌های اسکیت Figure Skating Climbing
Weightlifting ورزش‌های موتوری Cycling ورزش های هوایی
ورزش‌های اسبی Gymnastics Cue Sports ورزش های دیسک پرنده
Sport Fishing لباس ورزشی توپ ها و دیسک ها چوب‌ها، راکت‌ها و سلاح‌ها
تجهیزات محافظتی تجهیزات زمین و تمرین تخته ها و اسکی تجهیزات ویژه
وسایل نقلیه ابزارها و ماشین‌آلات دستگاه‌ها