واژگان ضروری برای TOEFL - دنیای کامپیوتر

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره دنیای کامپیوتر، مانند "سخت‌افزار"، "ورودی"، "خرابی" و غیره را یاد خواهید گرفت که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
software [اسم]
اجرا کردن

نرم‌افزار

Ex: The software allows users to edit videos with professional-level tools .

نرم‌افزار به کاربران اجازه می‌دهد تا ویدیوها را با ابزارهای سطح حرفه‌ای ویرایش کنند.

hardware [اسم]
اجرا کردن

سخت‌افزار

Ex: The hardware of her laptop included a high-resolution screen and a powerful processor .

سخت‌افزار لپتاپ او شامل یک صفحه‌نمایش با وضوح بالا و یک پردازنده قدرتمند بود.

اجرا کردن

سیستم عامل

Ex: Some operating systems are designed for mobile devices .

برخی از سیستم‌های عامل برای دستگاه‌های همراه طراحی شده‌اند.

flash drive [اسم]
اجرا کردن

فلش مموری

Ex: The flash drive is small enough to fit in your pocket , making it convenient for carrying data on the go .

فلش درایو به اندازه‌ای کوچک است که در جیب شما جای می‌گیرد، که آن را برای حمل داده‌ها در حال حرکت مناسب می‌سازد.

to install [فعل]
اجرا کردن

نصب کردن

Ex: Before you can use the new printer , you need to install the driver software on your computer .

قبل از اینکه بتوانید از چاپگر جدید استفاده کنید، باید نرم‌افزار درایور را روی کامپیوتر خود نصب کنید.

input [اسم]
اجرا کردن

ورود داده (رایانه)

Ex: The game controller 's button presses served as input to control the character 's movements on the screen .

فشردن دکمه‌های کنترلر بازی به عنوان ورودی برای کنترل حرکات شخصیت روی صفحه عمل کرد.

to load [فعل]
اجرا کردن

بارگذاری کردن

Ex: Before editing a video , the editor needs to load the raw footage into the video editing software .

قبل از ویرایش یک ویدیو، ویرایشگر نیاز دارد که فیلم خام را در نرم‌افزار ویرایش ویدیو بارگذاری کند.

to refresh [فعل]
اجرا کردن

ریفرش کردن (صفحه کامپیوتر)

Ex: The website did n’t load correctly , so I had to refresh it several times .

وبسایت به درستی بارگذاری نشد، بنابراین مجبور شدم چندین بار آن را تازه کنم.

server [اسم]
اجرا کردن

سرور (کامپیوتر)

Ex: Cloud servers let you back up photos from your phone .

سرورهای ابری به شما امکان می‌دهند از عکس‌های تلفن خود پشتیبان تهیه کنید.

database [اسم]
اجرا کردن

پایگاه داده

Ex: The library ’s catalog is a database that helps patrons find books and other resources by searching for titles , authors , or subjects .

فهرست کتابخانه یک پایگاه داده است که به مراجعان کمک می‌کند تا با جستجوی عناوین، نویسندگان یا موضوعات، کتاب‌ها و سایر منابع را پیدا کنند.

desktop [اسم]
اجرا کردن

صفحه کامپیوتر

Ex: I moved the document to the desktop for quick access .

من سند را به دسکتاپ منتقل کردم برای دسترسی سریع.

cursor [اسم]
اجرا کردن

مکان‌نما (روی صفحه کامپیوتر)

Ex: If the cursor freezes , try restarting the computer to resolve the issue .

اگر مکان‌نما یخ زد، سعی کنید کامپیوتر را راه‌اندازی مجدد کنید تا مشکل برطرف شود.

to upgrade [فعل]
اجرا کردن

ارتقا دادن

Ex: The engineers are upgrading the power grid for better efficiency .

مهندسان در حال ارتقاء شبکه برق برای کارایی بهتر هستند.

compatible [صفت]
اجرا کردن

قابل‌تطبیق

Ex: The wireless headphones are compatible with multiple devices , including smartphones , tablets , and laptops , offering versatility for users on the go .

هدفون‌های بی‌سیم با چندین دستگاه از جمله گوشی‌های هوشمند، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها سازگار هستند و برای کاربران در حال حرکت انعطاف‌پذیری ارائه می‌دهند.

to crash [فعل]
اجرا کردن

از کار افتادن (رایانه)

Ex: She had to restart her computer after the system crashed due to a software error .

او مجبور شد کامپیوترش را بعد از اینکه سیستم به دلیل یک خطای نرم‌افزاری کرش کرد، دوباره راه‌اندازی کند.

down [صفت]
اجرا کردن

خراب

Ex:

سرویس بانکداری آنلاین به دلیل یک مشکل فنی از کار افتاده بود، که مشتریان را از انجام تراکنش‌ها ناتوان می‌کرد.

to run [فعل]
اجرا کردن

اجرا شدن

Ex: Once installed , the software runs automatically whenever you start your computer .

پس از نصب، نرم‌افزار به طور خودکار هر زمان که کامپیوتر را روشن می‌کنید اجرا می‌شود.

to scroll [فعل]
اجرا کردن

اسکرول کردن (کامپیوتر)

Ex: He scrolled down the document to find the information he needed .

او برای یافتن اطلاعات مورد نیازش، سند را به پایین اسکرول کرد.

to cut [فعل]
اجرا کردن

کات کردن (کامپیوتر)

Ex: Before publishing the book , the author cut a subplot from the manuscript to streamline the narrative .

قبل از انتشار کتاب، نویسنده یک زیرطرح را از دستنویس برید تا روایت را روان‌تر کند.

command [اسم]
اجرا کردن

دستور (کامپیوتر)

Ex: Advanced users can customize their operating system by creating custom scripts that execute a sequence of commands .

کاربران پیشرفته می‌توانند سیستم عامل خود را با ایجاد اسکریپت‌های سفارشی که دنباله‌ای از دستورات را اجرا می‌کنند، سفارشی کنند.

to code [فعل]
اجرا کردن

کدنویسی کردن (برنامه‌نویسی)

Ex: They coded a mobile app to track fitness goals and progress .

آن‌ها یک اپلیکیشن موبایل برای ردیابی اهداف و پیشرفت تناسب اندام کدنویسی کردند.

اجرا کردن

کامپیوتری کردن

Ex: As part of the digital transformation initiative , the retail store plans to computerize inventory tracking and sales reporting .

به عنوان بخشی از ابتکار تحول دیجیتال، فروشگاه خرده‌فروشی قصد دارد ردیابی موجودی و گزارش‌دهی فروش را رایانه‌ای کند.

to back up [فعل]
اجرا کردن

پشتیبان‌گیری

Ex: The software prompts users to back up their information regularly .
اجرا کردن

پردازش داده‌ها

Ex: Modern businesses rely on data processing technologies to make informed decisions and drive strategic initiatives .

کسب‌وکارهای مدرن به فناوری‌های پردازش داده برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و هدایت ابتکارات استراتژیک متکی هستند.

اجرا کردن

هوش مصنوعی

Ex: Many jobs now require knowledge of artificial intelligence tools .

بسیاری از شغل‌ها اکنون به دانش ابزارهای هوش مصنوعی نیاز دارند.

firewall [اسم]
اجرا کردن

فایروال (رایانه)

Ex: The firewall generated alerts whenever suspicious activity was detected , helping to quickly respond to potential security breaches .

فایروال هر زمان که فعالیت مشکوکی تشخیص داده می‌شد، هشدارهایی ایجاد می‌کرد و به پاسخ سریع به نقض‌های امنیتی بالقوه کمک می‌کرد.

antivirus [صفت]
اجرا کردن

آنتی ویروس

Ex:

اقدامات موثر امنیت سایبری شامل استفاده از رمزهای عبور قوی، فعال کردن فایروال‌ها و اجرای منظم بررسی‌های آنتی‌ویروس می‌شود.

programming [اسم]
اجرا کردن

برنامه‌نویسی

Ex: Programming skills are essential for building websites , creating mobile apps , and developing video games .

مهارت‌های برنامه‌نویسی برای ساخت وب‌سایت‌ها، ایجاد برنامه‌های موبایل و توسعه بازی‌های ویدیویی ضروری هستند.

to process [فعل]
اجرا کردن

پردازش کردن

Ex: The antivirus program processed the downloaded files , scanning for potential malware and viruses .

برنامه آنتی‌ویروس فایل‌های دانلود شده را پردازش کرد، به دنبال بدافزارها و ویروس‌های بالقوه گشت.

اجرا کردن

واقعیت مجازی

Ex: This company specializes in developing virtual reality software .

این شرکت در توسعه نرم‌افزارهای واقعیت مجازی تخصص دارد.

passcode [اسم]
اجرا کردن

رمز عبور

Ex: Without the correct passcode , he could n't gain access to the restricted area of the app .

بدون کد عبور صحیح، او نمی‌توانست به قسمت محدود شده برنامه دسترسی پیدا کند.

application [اسم]
اجرا کردن

برنامه

Ex: I installed a photo editing application on my laptop .

من یک برنامه ویرایش عکس روی لپ‌تاپم نصب کردم.

اجرا کردن

حافظه دسترسی تصادفی

Ex:

مرورگرهای وب به حافظه دسترسی تصادفی برای ذخیره داده‌های موقت مانند محتوای وب‌سایت و تب‌های مرورگر متکی هستند.

developer [اسم]
اجرا کردن

برنامه‌نویس

Ex: Developers spend months designing and testing their projects .

توسعه‌دهندگان ماه‌ها را صرف طراحی و آزمایش پروژه‌های خود می‌کنند.